اسطوره فوتبال آمریکایی و سگ از گور برخاسته!
رفقا تا حالا شنیدین که بشه یه سگ رو کُپی (Cloning) کرد؟
احتمالا از پیشرفت علم ژنتیک و تکنولوژی مولکولی اینا حتما همه شنیدین.
تو این اپیزود می خوام براتون قصه تام بردی و سگش رو براتون بگم.تام بردی دیگه، همون اسطوره خفن فوتبال آمریکایی (NFL).
داستان از این قراره: سگ تام بردی، یه پیت بول میکس به اسم “لوا” (Lua)، سال ۲۰۲۳ فوت میکنه. میدونی که حیوانات خانگی برای خیلیها از جمله سلبریتیها حکم بچه رو دارن، پس تام بردی هم خیلی دلتنگ میشه.
حالا چیکار میکنه؟ میره سراغ یه شرکت مهندسی ژنتیک به اسم Colossal Biosciences که مثل اینکه خودش هم توش سرمایهگذاری کرده، ایول! و با استفاده از نمونه خونی که قبل از مرگ لوا گرفته بوده، یه کپی ژنتیکی از سگش میسازه و اسمش رو میذاره “جونی” (Junie)!
البته ناگفته نمونه این کار رو قبلاً “پاریس هیلتون”، چهره مشهور صنعت مدو سینما، چند سال پیش انجام داده بود و با پرداخت هزینش با چند تا چک چاق و چله، از سگهای کوچک دلبندش کپیهای ژنتیکی گرفته بود!
حالا برگردیم به تام بردی قصه ما که تا دیروز مشغول پرتاب توپ بیضیشکل بود، امروز شده سرمایهگذار یه شرکت پیشرو در علم ژنتیک! انگار خداحافظی از NFL باعث شده به فکر فراتر از زمان بیوفته !
طبق گزارشها، جونی از نظر ژنتیکی عین لواست، ولی دانشمندا میگن کپی دقیق ژنتیکی، به معنی کپی کاملا دقیق شخصیت نیست.
یعنی ممکنه جونی یه سگ شاد و خنگ باشه، در حالی که لوا یه سگ عبوس و روشنفکر بوده!
مثل این میمونه که یه کپی ازت بسازن، ولی اون کپی به جای علاقهمندی به فوتبال، بشینه کتابهای فلسفی بخونه!
یه عده شیطون هم قضیه رو به فان گرفتن و میگن این کار تام بردی، یه جور تبلیغات زیرپوستی برای شرکت سرمایهگذاری خودشه. یعنی از سگ مرحومش استفاده کرده تا بگه: “ببینید ما چقدر خفنیم، حتی میتونیم سگ مرده رو هم برگردونیم!” انگار داره با احساسات ما بازی میکنه، ولی هدفش جیب ماست!
ولی جدا از شوخیهای ژنتیکی، این خبر یه موجی از بحثهای جدی رو به وجود آورده: که آیا مهندسی ژنتیک و همانندسازی میتونه روزی زندگی ابدی برای انسان ممکن کنه؟
ببین، ما هممون ته دلمون میخوایم یه جوری از دست مرگ قسر در بریم. آرزوی فناناپذیری از همون دوره غارنشینی تو خون ما بوده. حالا این تکنولوژی کلونینگ، هرچند که فقط یه کپی ژنتیکی از موجود قبلیه و خودِ اون موجود نیست، ولی این امید رو زنده میکنه که شاید بشه خاطرات، تجربیات یا حداقل ژنتیکهای برتر رو حفظ کنه.
اگه بتونن سگ رو کپی کنن، چرا نتونن یه کپی از یه آدم بسازن؟ دیگه چیز عجیبی نیست البته اگه اخلاقاً و قانوناً به مشکل برنخورن.
اون وقته که یه عده ثروتمند حاضرن کل ثروتشون رو بدن تا یه “منِ جدید” داشته باشن که عیناً مثل خودشونه، بدون اینکه سختی کشیده باشن و روندو رنج بزرگ شدن رو تحمل کرده باشه.
خلاصه کلام رفقا، این قصه تام بردی و سگش، فقط یه خبر بامزه نیست. این نشون میده که ما الان داریم تو لبه پرتگاه یه دنیای جدید زندگی میکنیم که توش، مرگ شاید فقط یه اختلال موقتی در روند کپیبرداری باشه! از این به بعد، هرکی میخواد بمیره، اول باید یه فرم پر کنه و بگه:
آیا مایل به کپیبرداری از خودم هستم؟ بله/خیر!
آخه ببین، یه زمانی برای داشتن زندگی ابدی میرفتن کوه و کمر، ریاضت میکشیدن و کیمیاگری میکردن. حالا کافیه پول داشته باشی و رگتو بدی به یه شرکت تا یه کپی ازت بسازن!
باید منتظر باشیم و ببینیم بعد از حیونای خونگی تام بردی و پاریس هیلتون، نوبت به کدوم سلبریتی میرسه که خودش رو کپی کنه تا بتونه همزمان تو دو تا مراسم فرش قرمز حضور پیدا کنه! این حجم از تکنولوژی واقعاً ترسناکه، ولی خب، اگه تام بردی تونسته سگش رو برگردونه، شاید یه روزی ما هم بتونیم رفقای دوران مدرسه رو که باهاشون دعوا کرده بودیم، دوباره کپی کنیم و باهاشون آشتی کنیم!
البته اگه بتونیم هزینهٔ کپی رو پرداخت کنیم!
حالا به نظرتون رفقا، اگه تام بردی بتونه خودش رو کپی کنه، آیا بازم تو مسابقات فوتبال آمریکایی قهرمان میشه؟ یا کپی دومیش میره دنبال موسیقی و هنر؟
تا اپیزود بعدی لبخند یادتون نره…





